کد مطلب:314491 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273
برو نزد برادرم حضرت عباس
جناب حجت الاسلام والمسلمین، عالم متقی، آقای حاج سید كاظم حسینی شاهرودی، فرزند فقیه عالیقدر آیة الله العظمی آقای حاج سید محمد حسینی شاهرودی (دام ظله العالی)، داستان جدشان، مرجع بزرگ جهان تشیع، فقیه فرزانه، آیت الله العظمی آقای حاج سید محمود حسینی شاهرودی (قدس سره)، متوفای هفده شعبان سال 1394 هجری قمری را نقل كردند، ذیلا می خوانید:
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید كاظم بادكوبه ای نجفی فرمودند كه مرحوم پدرم آیة الله سید محمد باقر بادكوبه ای نقل می نمودند كه سفری پیاده كربلا در خدمت آیة الله العظمی سید محمود حسینی شاهرودی بودیم و بعد از ورود به كربلا در مدرسه ی بادكوبه بعد از گذاشتن وسائل سفر خواستیم حركت كنیم برای زیارت ابا عبدالله علیه السلام. با همان حالت خستگی و پاهای تاول زده وارد صحن حضرت
[ صفحه 447]
ابا عبدالله علیه السلام شدیم در همان حال یك نفر زائر ایرانی كه متوجه شده بود آقایان به كربلا پیاده مشرف شده اند. التماس می كرد كه ثواب این پیاده را به من بفروشید. مرحوم آقای شاهرودی اعتنایی به درخواست او نكردند و به طرف حرم مطهر متوجه شدند. بعد از زیارت به مدرسه بادكوبه آمدیم و استراحت كردیم.
روز بعد خادم مدرسه آمد و گفت كه محمود شاهرودی و محمدباقر بادكوبه ای كجا هستند؟ یك نفر كارشان دارد. بعد از ملاقات متوجه شدیم كه او همان شخص دیروزی است كه می خواست زیارت را بخرد. او گفت: دیشب خوابی دیده ام كه مجلسی می باشد كه حضرت ابا عبدالله علیه السلام تشریف دارند و عده ای هم در اطراف آن جناب می باشند. بنده با گریه خدمت حضرت آمدم و عرض كردم كه من می خواستم ثواب پیاده دو سید پیاده رو بخرم و آن دو سید نپذیرفتند. حضرت ابا عبدالله علیه السلام به شخص یا فرشته ای فرمودند: برو نزد برادرم حضرت عباس و بگو ثواب پیاده سید محمود شاهرودی و سید محمدباقر بادكوبه ای چقدر است؟ و من با آن شخص نزد حضرت عباس علیه السلام رفتم و ایشان هم در جایی نشسته بودند و در اطرافشان عده ای بودند. و آن شخص این مطلب را از حضرت عباس علیه السلام پرسید.
حضرت رو به ملكی كه آن جا بود رو كرد و فرمود: ثواب پیاده دو سید را چقدر می نویسید؟ فرشته آن زائر را گرفت به طرفی و گفت: چه می بینی از دور گفت آسمان در بارش است. فرشته گفت: اگر خدا امر بفرماید قطرات این باران را حساب بكنم ما می توانیم آن قطرات را حساب كنیم اما ثواب پیاده این دو سید را نمی توانیم حساب كنیم. [1] .
[ صفحه 448]
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید كاظم بادكوبه ای نجفی فرمودند كه مرحوم پدرم آیة الله سید محمد باقر بادكوبه ای نقل می نمودند كه سفری پیاده كربلا در خدمت آیة الله العظمی سید محمود حسینی شاهرودی بودیم و بعد از ورود به كربلا در مدرسه ی بادكوبه بعد از گذاشتن وسائل سفر خواستیم حركت كنیم برای زیارت ابا عبدالله علیه السلام. با همان حالت خستگی و پاهای تاول زده وارد صحن حضرت
[ صفحه 447]
ابا عبدالله علیه السلام شدیم در همان حال یك نفر زائر ایرانی كه متوجه شده بود آقایان به كربلا پیاده مشرف شده اند. التماس می كرد كه ثواب این پیاده را به من بفروشید. مرحوم آقای شاهرودی اعتنایی به درخواست او نكردند و به طرف حرم مطهر متوجه شدند. بعد از زیارت به مدرسه بادكوبه آمدیم و استراحت كردیم.
روز بعد خادم مدرسه آمد و گفت كه محمود شاهرودی و محمدباقر بادكوبه ای كجا هستند؟ یك نفر كارشان دارد. بعد از ملاقات متوجه شدیم كه او همان شخص دیروزی است كه می خواست زیارت را بخرد. او گفت: دیشب خوابی دیده ام كه مجلسی می باشد كه حضرت ابا عبدالله علیه السلام تشریف دارند و عده ای هم در اطراف آن جناب می باشند. بنده با گریه خدمت حضرت آمدم و عرض كردم كه من می خواستم ثواب پیاده دو سید پیاده رو بخرم و آن دو سید نپذیرفتند. حضرت ابا عبدالله علیه السلام به شخص یا فرشته ای فرمودند: برو نزد برادرم حضرت عباس و بگو ثواب پیاده سید محمود شاهرودی و سید محمدباقر بادكوبه ای چقدر است؟ و من با آن شخص نزد حضرت عباس علیه السلام رفتم و ایشان هم در جایی نشسته بودند و در اطرافشان عده ای بودند. و آن شخص این مطلب را از حضرت عباس علیه السلام پرسید.
حضرت رو به ملكی كه آن جا بود رو كرد و فرمود: ثواب پیاده دو سید را چقدر می نویسید؟ فرشته آن زائر را گرفت به طرفی و گفت: چه می بینی از دور گفت آسمان در بارش است. فرشته گفت: اگر خدا امر بفرماید قطرات این باران را حساب بكنم ما می توانیم آن قطرات را حساب كنیم اما ثواب پیاده این دو سید را نمی توانیم حساب كنیم. [1] .
[ صفحه 448]
[1] ملاحظه چون كه قضيه خيلي قديمي است، آقا سيد كاظم بادكوبه اي فرمودند كه نقل مضمون مي باشد نه نقل عين عبارت، احتمالا آن شخص مسافر اسم آقايان را نمي دانسته و در خواب از زبان ابا عبدالله الحسين عليه السلام شنيده و حفظ كرده است.